بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 262
معنای قرب به خداوند:
نزدیک شدن به خداوند از مقوله مکانی و زمانی نیست. خدا مکان و زمان خاصی ندارد تا کسی به او در آن مکان و زمان نزدیک شود, اگر چه ما از نظر مکان و زمان نیز به خداوند نزدیک هستیم.
خدای تعالی در همه جا هست (احاط بکل شی علما) احاطه بر همه چیز دارد نزدیکی ودوری برای خدای تعالی از نظر مکانی و زمانی نیست. مثلا من در زمین هستم و خدای تعالی در آسمان و یا خدای تعالی چندین سال قبل بوده، من هم هستم. اینها معنا ندارد. خدای متعال در همه جا هست و از نظر وجودی به ما نزدیک است, کمال و سعادت ما در این است که به او در صفات و کمالات نزدیک شویم.
بنابراین منظور از قرب به خدا در مباحث اخلاقی, قرب مکانتی و سنخیتی است و نه قرب مکانی. اگر بخواهیم مثال بزنیم نزدیک شدن شخصیت ها به هم از نظر علم و عمل بسیار شبیه قرب انسان به خداوند است.
چه موقع می گوییم فلان شخص به ما نزدیک است, آنگاه که از نظر صفات شخصیتی میان ما و او قرابت و شباهتی باشد. سنخیت های گوناگون فکری و صفاتی و رفتاری مایه نزدیکی انسان ها و به عکس, تضادها مایه دوری افراد هستند.
گاها می شنویم که فلانی به آن شخصیت علمی و یا تاریخی نزدیک است. این نزدیکی ممکن است با فاصله زمانی و مکانی بسیار زیادی همراه باشد, اما در عین حال میان آن دو صفاتی وجود دارد که آنها را شبیه و قریب به هم ساخته است.
به طور مثال یک انسان سخی و بخشنده با شخص دیگری که او نیز به همین صفات نیکو آراسته است, نزدیک است, ولی با کسی که بخیل و تنگ نظر است, سنخیتی ندارد و دور است.
درباره اویس قرن گفته اند که فاصله بین او و پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاصله بین یمن و مکه مکرمه بود, ولی فاصله روحی نداشتندو به هم نزدیک بودند ولی بعضی از منافقین پهلوی پیامبر (صلی الله علیه وآله) نشسته بودند ولی فرسنگها با هم فاصله داشتند. شاعر می گوید:در یمنی پیش منی، پیش منی در یمنی.
انسان اگر از نظر کمالات روحی متخلق به اخلاق الله شد به قرب الهی رسیده و اگر متخلق نبود دور است .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید